طنز

رپورتاژ آگهی entekhab.ir
رپورتاژ آگهی parsfootball.com
رپورتاژ آگهی dana.ir
رپورتاژ آگهی tala.ir
رپورتاژ آگهی photokade.com
رپورتاژ آگهی alamto.com
رپورتاژ آگهی iranjib.ir
رپورتاژ آگهی baharnews.ir
رپورتاژ آگهی mihanblockchain
رپورتاژ آگهی yasdl.com
رپورتاژ آگهی alef.ir
رپورتاژ آگهی persiantools.com
رپورتاژ آگهی khabarfoori.com
رپورتاژ آگهی yjc.ir
9 سایت خرید رپورتاژ خودرویی
رپورتاژ آگهی click.ir
رپورتاژ آگهی tabnak.ir
رپورتاژ آگهی fararu.com
رپورتاژ آگهی namnak.com
رپورتاژ آگهی gadgetnews.net
رپورتاژ آگهی farsnews.ir
رپورتاژ آگهی anzalweb.ir
رپورتاژ آگهی afkarnews.com
رپورتاژ آگهی borna.news
رپورتاژ آگهی tejaratnews.com
رپورتاژ آگهی mehrnews.com
رپورتاژ آگهی tasnimnews.com
3 سایت خبری پرفروش رپورتاژ
سندباکس گوگل چیست
استاندارد های خرید بک لینک
تبلیغات گسترده اینستاگرام
خرید بک لینک گردشگری
خرید بک لینک تلگرام
رپورتاژ آگهی digiato.com
رپورتاژ آگهی varzesh3.com
خرید بک لینک رزبلاگ
اسپم اسکور چیست
خرید بک لینک اینستاگرام
رپورتاژ آگهی isna.ir
سوالات متداول رپورتاژ آگهی
10 سایت برتر خرید بک لینک
10 سایت برتر خرید رپورتاژ
رپورتاژ آگهی zoomit.ir
رپورتاژ آگهی 1pezeshk.com
رپورتاژ آگهی asriran.com
رپورتاژ آگهی mihanblog.com
رپورتاژ آگهی khabarfarsi.com
رپورتاژ آگهی chetor.com
رپورتاژ آگهی aftabir.com
رپورتاژ آگهی asemooni.com
رپورتاژ آگهی konkur.in
رپورتاژ آگهی cloob.com
انواع لینک ها
ادمین اینستاگرام✔️
بک لینک PBN چیست✔️
فاکتورهای رتبه بندی گوگل 2020
افت در سئو
سفارش لینک سازی✔️
بک لینک چیست✔️
کامنت مارکتینگ چیست✔️
لینکدین و مزایای SEO آن
معرفی پدیده گوگل دنس
تولید محتوا متنی✔️
خرید بک لینک پروفایل✔️
خرید بک لینک نوفالو✔️
تبلیغات متنی چیست✔️
آموزش ایندکس سریع بک لینک
ساخت بک لینک✔️
مزرعه محتوا
سئو سایت نوپا
پشتیبانی سایت چیست✔️
لینک سازی هدفمند
سوشیال سیگنال چیست
ضریب اعتبار سایت
مزرعه لینک
زمان تاثیر بک لینک ها
سریعترین روش افزایش رتبه
ثبت بک لینک های gov. و edu
بررسی پیج اتوریتی
ابزار آنالیز بک لینک
عملکرد بک لینک 2019
راهکار به صفحه اول گوگل
تفاوت های بک لینک و رپورتاژ
بمباران گوگلی
خارج شدن از جریمه گوگل
تبلیغات در گوگل
جلوگیری از جریمه شدن
سایت مپ و انواع آن
عملکرد هشتگ
جستجوی کلمه کلیدی
مزایای https
Robots.txt چیست
پنالتی گوگل
مزیت طلایی استفاده از بک لینک
بک لینک سازی 2019
اهمیت بک لینک در سال 2018
نکات مهم سئو سال 2018
بررسی بک لینک های سایت
سئو سایت بدون سرمایه
خودنویس
دانلود سریال جدید
ارسال لینک
...
✅ چرا نوبیتکس ؟
- نوبیتکس یک بستر امن و کاملاً بومی است که در آن میتوانید بدون نگرانی از تحریم ها به خرید و فروش بیت کوین و سایر رمزارزها بپردازید.
- مهمترین ویژگی نوبیتکس ، قابلیت سفارش گذاری با قیمت مدنظر در یک بازار رقابتی می باشد. به همین دلیل بهترین قیمت خرید و فروش رمزارزها را در نوبیتکس خواهید یافت.
- همچنین بازار نوبیتکس به صورت 24 ساعته فعال بوده و امکان معامله در آن همیشه وجود دارد.
- نوبیتکس با تأییدیه معاونت فناوری ریاست جمهوری ، اولین بستر دانش بنیان مبادله رمزارزها در ایران است.
- با ثبت نام از طریق لینک زیر ، 10 درصد کارمزد معاملات شما ، به صورت جایزه ، فوراَ به حساب کاربری شما عودت داده می شود:
...
طنز / اعتراف های جدید و خنده دار
اعتراف می کنم امروز داشتم دانلود می کردم
دیدم سرعت داره همینطور زیاد می شه تا سرعت به یک مگ رسید
داشتم سکته می کردم که یه مرتبه...
دیدم دارم حجم دانلود شده رو نگا می کنم
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم دیروز ماشین بابامو بردم تو شهر۴۰ هزارتومن جریمه شدم
بعد ظهرش بابام ماشینو برد تو شهر ۴۰ هزار تومن جریمه شده بود
مدیوننین اگه فکر کنیین من اون قبضو گذاشتم براش
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم هر وقت که خودکار جدید خریدم انگیزم واس نوشتن بیشتر شده...
شما هم مثل من هستین؟؟
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود
یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمی شه
درش آوردم یه کمش رو خوردم دوباره گذاشتم
و در کمال تعجب دیدم نه بازم جا نمی شه!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم چند روز پیش فهمیدم زی زی گولو نمیگفته :
زی زی گوله تا به تا،می گفته: درازکوتاه تا به تا!!
اصلا بغض تو چشمام حلقه زد!
اصلا یه شکستی خوردم کمرم شکست!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم که:
وقتی که کوچولو بودم میترسیدم تو کامپیوتر موزیک ویدیو نگاه کنم !
اخه فکر میکردم الان خواننده منو میبینه!!!
خو دیوونه ام دیگه
چیه خل و چل ندیدی؟؟
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
ﺍﻣﺮﻭﺭ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ
ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺧﻂ ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : خاک برمخت,ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪﺍ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ, ﻻ ﯾﺴﻮﺩ,لامرض
هيچى ديگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ باهم ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ
که يهو ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﺩ ﺻﺪﺍﺵﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪيم فرار کرديم!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف می کنم بچه که بودم فکر می کردم
این برچسب های تبلیغاتی که روی در خونه ها می چسبونن
یه چیزی توی مایه مدال ژنرالهاست و هر کی بیشتر داشته باشه وضعش بهتره
هی می رفتم برچسب همسایه ها رو می شمردم که یه وقت اضافه تر از ما نباشه !!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم از وقتی که رمز دوم عابر بانک بابام روفهمیدم
دیگه یه کارت شارژ نخریدم هیچ دارم پول تو جیبی هامم پس انداز میکنم
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یه مدت جوگیر شده بودم جلو بابام پامو دراز نمیکردم
یه کم که با خودم فکر کردم دیدم قدیما خیلی کارا میکردن
ولی با پیشرفت علم دیگه اون کارارو نمیکن
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از بزرگترین آرزوهای من در دوران تحصیل :
کاش فردا بارون نیاد، آخه ما ورزش داریم...
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم خیلی پیش بود خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم...
اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت :
مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم
مدرکشو از کجا گرفته بود!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
بچه که بودم وقتی کیوی میخوردم به اون قسمت وسطش که زرده می گفتم این موزه
بعد با کلی کشمکش با آبجی و داداش نصیبم می شد با ولع میخوردمش!!!!
خو چیه؟؟!!بچه بودم دااا!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعــــتراف میکــــنم وقتـــی بچـــه بــــودم انــــقده حســـودیـــم مـــیشد بـــه اون بچـه هایی
کـــه بلـــد بـــودن بـــا دوتـــا انگـــشتاشون ســــوت بزنـــن^
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم بچه بودم وقتی بارون میومد تو راه برگشت از مدرسه
با چکمه هام از جاهایی رد میشدم که آب بیشتری جمع شده بود
کلی هم ذوق میکردم که پاهام خیس نمیشه…
عجب روزایی بود..
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
ﻣﻦ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ :
ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﭼﺎﺭ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﻭﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻢ !
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف می کنم سوم ابتدایی که بودم وقتی قرار بود سر کلاس مشق بنویسیم
دستمو خودکاری می کردم و به معلمم می گفتم خانم دستم خون اومده نمیتونم بنویسم
معلمم می گفت باشه ننویس
گودزیلایی بودمااا
ولی خدایی معلم هیچوقت به روم نیورد
نویسنده: Rozfa نظرات(1)
موضوع: مطلب,طنز,
برچسب ها : طنز / اعتراف های جدید و خنده دار,اعتراف کردن,اعتراف میکنم,
طنز / تا حالا دقت کردین !؟

دقت کردین وقتی نوبت ما میشه نون بگیریم
همون موقع آشنای شاطرم میاد نون بگیره ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین هرچیزی در حالت تست درست کار میکنه
و همون چیز در حال استفاده و یا معرفی به دیگران آبرو و حیثیتت آدمو میبره ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
تا حالا دقت کردین ۵ دقیقه خواب دم صبح
۵ برابر ۵ ساعت خواب شب حال میده ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که یکی از سخت ترین کارایِ دنیا
انتخابِ یه فولدر آهنگ Selection واسه تو ماشینه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که توی فرهنگ ما تا شیش صبح بیدار موندن
خیلی راحت تر از شیش صبح بیدار شدنه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
به این جمله تا حالا دقت و فکر کردین ؟
جمله معمول همه معلم ها ، ناظم ها و مدیران مدرسه طی سال در صورت بروز حادثه :
کلاس شما بدترین کلاسی بود که تو این سالا داشتم !
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
تا حالا دقت کردین بیشتر از دفعاتی که عاشق شدیم
شکست عشقی خوردیم ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین لذتی که تو پیچوندن مدرسه هست
توی تعطیلی رسمیش نیست ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که “موزیک” و “بوى ادوکلن”
خاطرات رو به صورت Full HD میارن جلوى چشم آدم ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین وقتی خودتو میزنی به خواب
یا جایی از بدنت شروع میکنه به خارش یا آب دهنت جمع میشه
باید قورتش بدی یا دست و پاهات خواب رفته باید تکونش بدی ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
تا حالا دقت کردین
پوست کیک یزدی از خودش خوشمزه تره ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین هیچی بدتر از این نیست که
یه چی دانلود کنی بعد فایلش خراب باشه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ
ﻫﻤﻪ ﮔﻮشاﺷﻮﻥ ﺗﯿﺰ ﺗﯿﺰ میشه ولی ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ میخوره
ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺑﻪ ﮐﺮ ﺑﻮﺩﻥ ؟
ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻠﺞ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﻣﯿﺸﻦ !
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
یه قانونی ھست که من خودم کشفش کردم
از قانون اول نیوتون ھم دقیق تره :
سر سفره وقتی دیس غذارو برمیداری مشکلی نیست
ولی وقتی میخوای بزاری سر جاش ھمیشه جاش پر شده
و جا نیست که بزاریش ، اصن انگار نه انگار این دیسو از تو ھمین سفره برداشتی !
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که همیشه یه مسواکِ مرموز تو دستشویی هست
که معلوم نیست صاحبش کیه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین هروقت بخوای پشت تلفن جایی که هستی رو دروغ بگی
حتما یه راننده تاکسی هست که با صدای بلند موقعیت جغرافیایی رو به طور دقیق اعلام میکنه
و فرد پشت تلفن هم به طور واضح میشنوه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین هروقت میخواین موهاتونو اصلاح کنین ۲۰۰نفر نشستن تو صف
ولی درست فردای روزی که موهاتو اصلاح میکنی آرایشگر از بیکاری یه شیلنگ گرفته دستش
داره جلوی مغازه رو میشوره ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین اونی که مدال برنز میگیره
خوشحال تر از اونیه که مدال نقره می گیره ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین وقتی میخوای یدونه نون بگیری
صفش جدا نیس اما وقتی میخوای چنتا نون بگیری صف یدونه ای جداست ؟
۱۰ نفر میان یدونه نون میگرن اما تو هنوز نفر دومی !
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که اگه لاى پنجره ۲میلیمتر هم باز باشه مگس پیداش میکنه
و میاد تو خونه ولى اگه ۶تا پنجره به طور کامل باز باشه نمیتونه بره بیرون
هى میره میخوره تو شیشه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین هیچکس موقع کار با کامپیوتر
دوست نداره کسی کنارش باشه ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که توالت درب و داغون و کپک زده کثیف ولی قفلدار
بهتر از توالت ۶ستاره لوکس بدون قفله ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین که اگه یه دونه کبریت روشن از دستت به صورت غیرارادی ولشه همه شهر آتیش می گیره
اما میخوای یه سیگار روشن کنی یه جعبه کبریت می سوزونی ، آخرشم از یکی فندک می گیری ؟
•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••
دقت کردین بعضی وقتا با یه نفر فقط کار داری
ولی مجبوری به بهونه احوالپرسی بهش زنگ بزنی که تابلو نشه
بعضی وقتام فقط و فقط میخوای حال یکی رو بپرسی
و صداشو بشنوی ولی مجبوری یه کاری رو بهونه کنی که تابلو نشه ؟
همشهری جوان : دختر هم، دخترهای قدیم. همان هایی که جامعه و تاریخ و کلیشه های ذهنی تا می توانستند سنگ انداختند جلوی پایشان؛ سنگ هایی از جنس عقده و تعصب ولی همین دخترها کارهایی می کردند بیا و ببین؛ مسئولیت سرشان می شد، برنامه داشتند، زندگی شان روی روال بود، جدی بودند، مادر و پدرشان را هم راه می بردند. این تصویر امروز از دختر دیروز است. دیروز که می گوییم، یعنی دهه ۵۰ حالا بعد از آن دو نسل دیگر هم آمده اند؛ دخترهای دهه ۶۰ و دخترهای دهه ۷۰.
فکر می کنید فردا دختران دهه ۸۰ در مورد ما چطور قضاوت می کنند؟ ما دخترها هر کداممان تصویری از یک نسل را درست می کنیم و برای نسل بعدی می فرستیم؛ تصویری که طبق آن ما را قضاوت می کنند. تصویری که از نسل دخترهای دهه ۶۰ وجود دارد با تصویری که این روزها دخترهای دهه ۷۰ از خودشان می سازند متفاوت است.
یک دهه اختلاف، دخترهای جوان این دو دهه را از هم دور و دورتر کرده. تصمیم هایی که در موقعیت های مختلف می گیرند و تصویری که از آینده خودشان ساخته اند، نشان می دهد چقدر دنیای این دو گروه با هم متفاوت است. در این گزارش دخترهای این دو دهه را در ۴ تا از موقعیت هایی که با شروع دوره جوانی با آنها روبرو می شوند مقایسه کرده ایم؛ تصمیماتی که در این موارد گرفته اند و دیالوگ هایی که در هر موقعیت می گویند تفاوت ها را بهتر نشان می دهد.
۱- ورود به دانشگاه
بهشت موعودی که بود!
دانشگاه رفتن برای دخترها همیشه مهم بوده. دهه شصتی ها چون جمعیتشان زیاد بود و همه شان با هم پشت درهای دانشگاه رسیدند، با سختی های بیشتری هم مواجه بودند. شاید به خاطر همین سختی هم بود که ترجیح می دادند یک رشته شناخته شده را انتخاب کنند، رشته ای که پس فردا توی جمع مجبور نباشند برای همه در مورد آینده شغلی و واحدهای درسی و اصلا چیستی و چرایی وجودش توضیح بدهند.
علاوه بر این، دانشگاه برای خیلی از دخترهای دهه ۶۰ سقف آرزوها و همه آن چیزی بود که از آزادی می توانستند داشته باشند؛ به همین خاطر هم برای رسیدن بهش تلاش می کردند. دخترهای دهه ۷۰ اما دانشگاه رفتن برایشان راحت است. هم ظرفیت دانشگاه ها بالا رفته و هم خیلی از دخترهای این دهه لزومی نمی بینند برای انتخاب رشته تحصیلی نظر پدر و مادر و قوم و خویش را لحاظ کنند. دانشگاه برای این دخترها صرفا جایی است که می توانند علاقه شان را دنبال کنند.
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
دو سال پشت کنکور ماندم تا توی این رشته کوفتی قبول شوم. چهار سال زندگی ام هم که توی دانشگاه گذشت، بعدش هم به بدبختی فوق لیسانس بگیر، حالا هم بنشینم توی خانه و به در و دیوار نگاه کنم! اگر مجبور نبودم این همه به خانواده جواب پس بدهم، می شد کارهایی را که دوست دارم انجام بدهم، رشته بهتر و به دردبخورتر.
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
من یکی که حاضر نبوده ونیستم برای خوش کردن دل کسی (شما بخوانید خانواده) پیشوند دکتر، مهندسی را دنبال اسمم بکشم. برای رشته ای که دوست داشتم جنگیدم و پیروز شدم.
۲- انتخاب شغل
سکه و پول و اسکناس
یک کار دولتی که کارت زنش هم ملس باشد؛ این همه تصویری بود که دخترهای دهه ۶۰ برای خودشان و خانواده ها برای دخترهای عزیز کرده شان در ذهن داشتند. کار کردن برای خیلی از دخترهای اوایل دهه ۶۰ هدف نبود؛ لااقل نه به آن اندازه که به دانشگاه به عنوان هدف نگاه می کردند. دخترهای دهه ۷۰ اما زیاد توی ابر بالای سرشان دنبال قبولی در آزمون استخدامی ادارات دولتی نیستند. کار هست؛ حتما هم هست. اما نه کاری که دست و پایشان را ببندد.
خیلی هایشان ترجیح می دهند جایی کار کنند که اگر دو روز بعد دلشان را زد، بتوانند بار و بندیلشان را جمع کنند و بروند. یک عده دیگرشان هم ترجیح می دهند نان هنرهای شخصی شان را بخورند. خیاطی، ساخت زیورآلات و وسایل تزیینی، آشپزی و شیرینی پزی و همه آن چیزهایی که در دهه ۶۰ برای خیلی از دخترها فقط یک تفریح بود، برای دخترهای دهه ۷۰ شغلی است که دستشان را از جیب پدر درآورده.
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
وای، بالاخره کار پیدا کردم. حالا همه خانواده به من افتخار می کنند. دستم هم توی جیب خودم است. فردا روز هم که شوهر کردم لازم نیست برای خریدن دوست داشتنی هایم گردنم کج باشد. همین آب باریکه برایم کافی است، قرار نیست که سرمایه دار بزرگ خاورمیانه باشم، همین که از پس خودم برمی آیم، باید خوشحال باشم.
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
شما جای من! وقتی برای خرید یک هد ست ساده که دو روز بعد هم باز سیمش گیر می کند لای در مترو از کار می افتد، باید ۵۰ دلار ناقابل پیاده شوی، به فکر کار نمی افتی؟ پول دغدغه ات نمی شود؟ نه، خداییش؟
۳- ازدواج
آن مرد با اسب آمد، نیامد؟ یا چی؟
دخترها همیشه در معرض شتری بوده اند که دم در خانه شان می نشیند. این شتر برای دهه هفتادی ها در جاهای زیادی می تواند زانو بزند؛ دانشگاه، محل کار، جمع های دوستانه و گروه های همسالان برای خیلی از دهه شصتی ها اما راضی کردن پدر و مادر برای ازداج با یک همکلاسی یا همکار مشکلاتی را به همراه داشت که گاهی عطایش را به لقایش می بخشیدند. در بین دهه شصتی ها، دختران زیادی به همان شیوه سنتی راضی بودند، ولی دهه هفتادی ها خیلی موافق نظر مادر شوهرها در جلسه خواستگاری نیستند. خیلی هایشان هم که کلا به این مقوله فکر نمی کنند و رویای مردی با اسب سفید را کلا باور نکرده اند.
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
تا بیست و سه ... چهار سالگی که اصلا حرفش را هم نزنید، چون من قصد ازدواج ندارم، می خواهم به درسم ادامه بدهم. حالا که بیست و هشت - نه ساله شدم تازه فهمیدم چقدر تنها هستم. البته کمی دیر شده، آنقدر توی این سال ها تاقچه بالا گذاشته ام و نفرتم را نسبت به مردها نشان داده ام که به این راحتی نمی شود درستش کرد.
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
شیب؟! بام؟! تازه دارم با خودم و زندگی ام حال می کنم. حالا همه این فرصت کم را با یکی دیگر نصف کنم؟ حتی فکر پذیرفتن این همه مسئولیت و ادامه زندگی به روزمره ترین و یکنواخت ترین شکل ممکن برایم عجیب است. اگر هم یک روزی تصمیم بگیرم تن به این کار بدهم، ترجیح می دهم دنبال کسی باشم که رویاها و آرزوهایش را دوست داشته باشم، نه آن کسی که پول و تحصیلاتش دل خانواده ام را برده اند.
۴- تفریح
چه حرفا، چه چیزا!
وقتی قرار است یک دختر تفریح کند، همه جامعه نگران می شوند، نه اینکه جای نگرانی نباشد، ولی برای دهه شصتی ها این نگرانی همراه بود با حرف های خاله زنکی در و همسایه و فامیل. چیزی که شکر خدا انگار دهه هفتادی ها کم و بیش از شرش رها شده اند. برای دهه هفتادی های همه کافی شاپ های شهر، همه پارک ها و سالن های ورزشی آماده است. این روزها حتی دخترهای زیادی را می بینیم که شال و کلاه کرده اند و تنهایی به سفر می روند؛ سفرهایی که لزوما داخل مرزهای کشور هم نیستند. برای دهه شصتی ها خانه خاله و همراهی با دختر خاله جزو امن ترین و مطمئن ترین تفریحات بود. جلسات دوستانه در خانه و غذاخوری دانشگاه را هم می شد اضافه کرد؛ ولی سفر؟ آن هم یک دختر تنها؟! چه حرف ها!!!
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
اگر پدر و مادرم اجازه می دادند به جای کلاس زبان و کنکور بروم نقاشی، الان یک نقاش حرفه ای بودم، شاید هم عکاس، یا شاعر. همیشه دوست داشتم با همکلاسی هایم یک گروه علمی داشته باشیم. آخر توی خانه خاله که نمی شود کا رعلمی کرد. جای دیگری سراغ دارید؟
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
یادم نمی آید آخرین بار کی در جمعی غیر از جمع رفقایم به من خوش گذشته است. اما هر حرکتی که با دوست هایم و بچه ها می زنیم، همیشه و به شدت حال خوب کن می شود. مثلا کافه نشینی های ۶-۵ ساعته مان در ولیعصر
نویسنده: Rozfa نظرات(0)
موضوع: مطلب,طنز,
برچسب ها : مقایسه دخترهای دهه شصتی و دهه هفتادی !,
همشهری جوان : دختر هم، دخترهای قدیم. همان هایی که جامعه و تاریخ و کلیشه های ذهنی تا می توانستند سنگ انداختند جلوی پایشان؛ سنگ هایی از جنس عقده و تعصب ولی همین دخترها کارهایی می کردند بیا و ببین؛ مسئولیت سرشان می شد، برنامه داشتند، زندگی شان روی روال بود، جدی بودند، مادر و پدرشان را هم راه می بردند. این تصویر امروز از دختر دیروز است. دیروز که می گوییم، یعنی دهه ۵۰ حالا بعد از آن دو نسل دیگر هم آمده اند؛ دخترهای دهه ۶۰ و دخترهای دهه ۷۰.
فکر می کنید فردا دختران دهه ۸۰ در مورد ما چطور قضاوت می کنند؟ ما دخترها هر کداممان تصویری از یک نسل را درست می کنیم و برای نسل بعدی می فرستیم؛ تصویری که طبق آن ما را قضاوت می کنند. تصویری که از نسل دخترهای دهه ۶۰ وجود دارد با تصویری که این روزها دخترهای دهه ۷۰ از خودشان می سازند متفاوت است.
یک دهه اختلاف، دخترهای جوان این دو دهه را از هم دور و دورتر کرده. تصمیم هایی که در موقعیت های مختلف می گیرند و تصویری که از آینده خودشان ساخته اند، نشان می دهد چقدر دنیای این دو گروه با هم متفاوت است. در این گزارش دخترهای این دو دهه را در ۴ تا از موقعیت هایی که با شروع دوره جوانی با آنها روبرو می شوند مقایسه کرده ایم؛ تصمیماتی که در این موارد گرفته اند و دیالوگ هایی که در هر موقعیت می گویند تفاوت ها را بهتر نشان می دهد.
۱- ورود به دانشگاه
بهشت موعودی که بود!
دانشگاه رفتن برای دخترها همیشه مهم بوده. دهه شصتی ها چون جمعیتشان زیاد بود و همه شان با هم پشت درهای دانشگاه رسیدند، با سختی های بیشتری هم مواجه بودند. شاید به خاطر همین سختی هم بود که ترجیح می دادند یک رشته شناخته شده را انتخاب کنند، رشته ای که پس فردا توی جمع مجبور نباشند برای همه در مورد آینده شغلی و واحدهای درسی و اصلا چیستی و چرایی وجودش توضیح بدهند.
علاوه بر این، دانشگاه برای خیلی از دخترهای دهه ۶۰ سقف آرزوها و همه آن چیزی بود که از آزادی می توانستند داشته باشند؛ به همین خاطر هم برای رسیدن بهش تلاش می کردند. دخترهای دهه ۷۰ اما دانشگاه رفتن برایشان راحت است. هم ظرفیت دانشگاه ها بالا رفته و هم خیلی از دخترهای این دهه لزومی نمی بینند برای انتخاب رشته تحصیلی نظر پدر و مادر و قوم و خویش را لحاظ کنند. دانشگاه برای این دخترها صرفا جایی است که می توانند علاقه شان را دنبال کنند.
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
دو سال پشت کنکور ماندم تا توی این رشته کوفتی قبول شوم. چهار سال زندگی ام هم که توی دانشگاه گذشت، بعدش هم به بدبختی فوق لیسانس بگیر، حالا هم بنشینم توی خانه و به در و دیوار نگاه کنم! اگر مجبور نبودم این همه به خانواده جواب پس بدهم، می شد کارهایی را که دوست دارم انجام بدهم، رشته بهتر و به دردبخورتر.
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
من یکی که حاضر نبوده ونیستم برای خوش کردن دل کسی (شما بخوانید خانواده) پیشوند دکتر، مهندسی را دنبال اسمم بکشم. برای رشته ای که دوست داشتم جنگیدم و پیروز شدم.
۲- انتخاب شغل
سکه و پول و اسکناس
یک کار دولتی که کارت زنش هم ملس باشد؛ این همه تصویری بود که دخترهای دهه ۶۰ برای خودشان و خانواده ها برای دخترهای عزیز کرده شان در ذهن داشتند. کار کردن برای خیلی از دخترهای اوایل دهه ۶۰ هدف نبود؛ لااقل نه به آن اندازه که به دانشگاه به عنوان هدف نگاه می کردند. دخترهای دهه ۷۰ اما زیاد توی ابر بالای سرشان دنبال قبولی در آزمون استخدامی ادارات دولتی نیستند. کار هست؛ حتما هم هست. اما نه کاری که دست و پایشان را ببندد.
خیلی هایشان ترجیح می دهند جایی کار کنند که اگر دو روز بعد دلشان را زد، بتوانند بار و بندیلشان را جمع کنند و بروند. یک عده دیگرشان هم ترجیح می دهند نان هنرهای شخصی شان را بخورند. خیاطی، ساخت زیورآلات و وسایل تزیینی، آشپزی و شیرینی پزی و همه آن چیزهایی که در دهه ۶۰ برای خیلی از دخترها فقط یک تفریح بود، برای دخترهای دهه ۷۰ شغلی است که دستشان را از جیب پدر درآورده.
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
وای، بالاخره کار پیدا کردم. حالا همه خانواده به من افتخار می کنند. دستم هم توی جیب خودم است. فردا روز هم که شوهر کردم لازم نیست برای خریدن دوست داشتنی هایم گردنم کج باشد. همین آب باریکه برایم کافی است، قرار نیست که سرمایه دار بزرگ خاورمیانه باشم، همین که از پس خودم برمی آیم، باید خوشحال باشم.
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
شما جای من! وقتی برای خرید یک هد ست ساده که دو روز بعد هم باز سیمش گیر می کند لای در مترو از کار می افتد، باید ۵۰ دلار ناقابل پیاده شوی، به فکر کار نمی افتی؟ پول دغدغه ات نمی شود؟ نه، خداییش؟
۳- ازدواج
آن مرد با اسب آمد، نیامد؟ یا چی؟
دخترها همیشه در معرض شتری بوده اند که دم در خانه شان می نشیند. این شتر برای دهه هفتادی ها در جاهای زیادی می تواند زانو بزند؛ دانشگاه، محل کار، جمع های دوستانه و گروه های همسالان برای خیلی از دهه شصتی ها اما راضی کردن پدر و مادر برای ازداج با یک همکلاسی یا همکار مشکلاتی را به همراه داشت که گاهی عطایش را به لقایش می بخشیدند. در بین دهه شصتی ها، دختران زیادی به همان شیوه سنتی راضی بودند، ولی دهه هفتادی ها خیلی موافق نظر مادر شوهرها در جلسه خواستگاری نیستند. خیلی هایشان هم که کلا به این مقوله فکر نمی کنند و رویای مردی با اسب سفید را کلا باور نکرده اند.
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
تا بیست و سه ... چهار سالگی که اصلا حرفش را هم نزنید، چون من قصد ازدواج ندارم، می خواهم به درسم ادامه بدهم. حالا که بیست و هشت - نه ساله شدم تازه فهمیدم چقدر تنها هستم. البته کمی دیر شده، آنقدر توی این سال ها تاقچه بالا گذاشته ام و نفرتم را نسبت به مردها نشان داده ام که به این راحتی نمی شود درستش کرد.
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
شیب؟! بام؟! تازه دارم با خودم و زندگی ام حال می کنم. حالا همه این فرصت کم را با یکی دیگر نصف کنم؟ حتی فکر پذیرفتن این همه مسئولیت و ادامه زندگی به روزمره ترین و یکنواخت ترین شکل ممکن برایم عجیب است. اگر هم یک روزی تصمیم بگیرم تن به این کار بدهم، ترجیح می دهم دنبال کسی باشم که رویاها و آرزوهایش را دوست داشته باشم، نه آن کسی که پول و تحصیلاتش دل خانواده ام را برده اند.
۴- تفریح
چه حرفا، چه چیزا!
وقتی قرار است یک دختر تفریح کند، همه جامعه نگران می شوند، نه اینکه جای نگرانی نباشد، ولی برای دهه شصتی ها این نگرانی همراه بود با حرف های خاله زنکی در و همسایه و فامیل. چیزی که شکر خدا انگار دهه هفتادی ها کم و بیش از شرش رها شده اند. برای دهه هفتادی های همه کافی شاپ های شهر، همه پارک ها و سالن های ورزشی آماده است. این روزها حتی دخترهای زیادی را می بینیم که شال و کلاه کرده اند و تنهایی به سفر می روند؛ سفرهایی که لزوما داخل مرزهای کشور هم نیستند. برای دهه شصتی ها خانه خاله و همراهی با دختر خاله جزو امن ترین و مطمئن ترین تفریحات بود. جلسات دوستانه در خانه و غذاخوری دانشگاه را هم می شد اضافه کرد؛ ولی سفر؟ آن هم یک دختر تنها؟! چه حرف ها!!!
دیالوگ دختری از دهه ۶۰:
اگر پدر و مادرم اجازه می دادند به جای کلاس زبان و کنکور بروم نقاشی، الان یک نقاش حرفه ای بودم، شاید هم عکاس، یا شاعر. همیشه دوست داشتم با همکلاسی هایم یک گروه علمی داشته باشیم. آخر توی خانه خاله که نمی شود کا رعلمی کرد. جای دیگری سراغ دارید؟
دیالوگ دختری از دهه ۷۰:
یادم نمی آید آخرین بار کی در جمعی غیر از جمع رفقایم به من خوش گذشته است. اما هر حرکتی که با دوست هایم و بچه ها می زنیم، همیشه و به شدت حال خوب کن می شود. مثلا کافه نشینی های ۶-۵ ساعته مان در ولیعصر
سیر تکامل دختران در تاریخ !!؟
سال 1230
مرد: دخــتره خیر ندیده من تا نكشمت
راحت نمیشم…
زن: آقا حالا یه غلطی كرد شما ببخشید! نامحرم كه تو خونمون
نبود. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید…!!!
مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا
میخواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمیشه باید بكشمش…
بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و
دخــتر گناهكارشو میبخشه.
سال 1280
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟
می كشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار كه مُردی دیگه جرات
نمیكنی از این حرفا بزنی. تو غلط میكنی. حالا واسه من میخوای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نكرده میگیرهها!
مرد (با نعره حمله میكنه طرف دخــترش): من باید بكشمت. تا
نكشمت آروم نمیشم. خودت بیا، خودتو تسلیم كنی بدون درد میكشمت…
بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و
دخــتر گناهكارشو میبخشه
سال1330
مرد: چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه
خودمون) حالا میخوای بری دانشسرا؟ میخوای سر منو زیر ننگ بكنی؟ فاسد شدی برا
من؟؟ شیكمتو سورفه (سفره) میکنم…
زن: آقا، ترو خدا خودتونو كنترل كنین. خدا نكرده یه وخ
(وقت) سكته میكنین آ…
مرد: چی میگی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نكشم دیگه فردا
نمیتونم جلوی این فساد رو بگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم كه خودت كیف كونی…
بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و
دخــتر گناهكارشو میبخشه
سال1380
مرد: كجا؟ میخوای با تكپوش (از این
مانتو آستین كوتاها كه نیم مترم پارچه نبردن…) و شلوارك (از این شلوار ها كه خیلی
كم پارچه اسراف میكنن!) بری بیرون؟ میكشمت. من… تو رو… میكشم…
زن: ای آقا. چی كار به كارش داری. الان دیگه اکثرا
همینطورین.
مرد: من… اینطوری نیستم. دخــتر لااقل یه كم اون شلوارو
پائینتر بكش كه تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمیخواد. بدتر شد. همون طوری باشه
بهتره…
زن: دخــترم. حالا بابات یه غلطی كرد. تو اعصاب خودتو خراب نكن. لاك ناخنت میپره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت كدر میشه، بسشه دیگه مامی. باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه…
بالاخره با صحبتهای زن، دخــتر خونه از خر شیطون پیاده میشه و بابای گناهكارشو میبخشه
نویسنده: Rozfa نظرات(0)
موضوع: مطلب,طنز,
برچسب ها : سیر تکامل دختران در تاریخ !!؟,تاریخ,دختر,سیر تکاملی,مرد سالاری,پدر سالاری,
.
.
کریستوفر کلمب مجرد بوده ؛ زیرا . . . !!
.
.
اگر کریستوفر کلمب ازدواج کرده بود ، ممکن بود هیچگاه قاره آمریکا را کشف نکند ؛ چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد این چنین سفر ماجراجویانه ای ، باید وقتش را به جواب دادن به همسرش ، در مورد سوالات زير می گذراند :
.
.
.
.
.
- کجا داری میری ؟
- با کی داری میری ؟
- واسه چی میری ؟
- چطوری میری ؟
- کشف ؟
- برای کشف چی میری ؟
- چرا فقط تو میری ؟
.
.
.
.
.
- تا تو برگردی من چیکار کنم ؟
- می تونم منم باهات بیام ؟
- راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین ؟
- بده لیستو ببینم !
- حالا کِی برمی گردی ؟
- واسم چی میاری ؟
.
.
.
.
.
- تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی ؛ اینطور نیست ؟
- جواب منو بده ؟
- منظورت از این نقشه چیه ؟
- نکنه می خوای با کسی در بری ؟
- چطور ازت خبر داشته باشم ؟
- چه می دونم تا اونجا چه غلطی می کنی ؟
- راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین ؟
.
.
.
.
.
- من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه ؟
- مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه ؟
- تو همیشه اینجوری رفتار می کنی !
- خودتو واسه خود شیرینی میندازی جلو !
- من هنوز نمی فهمم ؛ مگه چیز دیگه ای هم برای کشف کردن مونده ؟!
- چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی ؟
.
.
.
.
.
- اصلا من می خوام باهات بیام !
- فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان !
- واسه چی ؟؟ خوب دوست دارم اونها هم باهامون بیان !
- آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن !
- خفه خون بگیر !!! تو به عنوان داماد وظیفته !
.
.
.
.
.
- راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین ؟
.
.
.
.
نویسنده: Rozfa نظرات(0)
موضوع: مطلب,طنز,
برچسب ها : کریستوفر کلمب مجرد بوده ؛ زیرا . . . !!,کریستوف کلب,قاره آمریکا,کاشف قاره آریکا,قاره جدید,
















- طنز / اعتراف های جدید و خنده دار
- آموزش پاک کردن ویروس New Folder.exe
- پیامک با موضوع خداوند
- عکس / سخت ترین تست هوش دنیا
- 6 سخن تفكر برانگيز اينشتين
- هر آنچه درباره انبه باید بدانید
- عکس / وقتی اسب می نشیند !
- دانلود کتاب جنگلهای تاریک آمازون
- اسکریپت نویسی تحت PHP توسط phpDesigner v8.0.0.145
- لیست گوشی های nokia که با شبکه رایتل (3G)
- اس ام اس تاسوعای حسینی
- دانلود کتاب اسرار شگفت انگیز زمین ؛ جلد اول
- جملات خنده دار دِ نَ دِ
- عکس های موتور کوپر بسیار زیبا
- پ نه پ جدید زمستان 92
- شایع ترین سنین بروز سکته های قلبی
- عکس / قیافه پسرها وقتی یک دختر بهشون میگه مثل داداشمی !
- ویرایشگر فایل های HTML به نام Hybrid L 1.36.0.0
- کاربردیترین کولهپشتی دنیا را ببینید
- دانلود بازی Death Pages: Ghost Library برای PC
- عاشقم شد پیرمرد مرده شور ! (شعر طنز)
- دانلود فونت 1
- جوک و اس ام اس متفرقه(سری 4)
- دانلود پچ جدید بازی Pes 2012 با عنوان PESEdit 2012 Patch 4.0
- عکس ترول / مسابقه پیامکی ایرانسل !!
- قهوه ، عرق را بدبو ميکند !
- مقدمه rozfa.rozfa.com
- رابطه دو چشم با هم(طنز)
- آشنایی با محیط کار در فتوشاپ
- ايران هفدمين کشور پرجمعيت جهان شد
- ترول / سرعت اینترنتمون کمه
- 15 جمله شگفت انگیز از دکتر وین دایر برای صبح شما
- عکسی از نوه بروسلی / طنز
- کد جاوا اسکریپت / اسلایدر بسیار زیبا برای وبلاگ شما
- دانلود کتاب فناوری نانو
- اس ام اس محرم 3
- سیر تکامل دختران در تاریخ !!؟
- اس ام اس تنهایی
- ترفندهای کامل ویندوز اکس پی
- کاریکاتورهای مفهمومی3
- کوچکترین کافی شاپ جهان + تصاویر
- تفاوت طراحی سایت و توسعه سایت
- زیبائی های بی نظیر طلوع و غروب خورشید
- دیجیتالترین کشورهای جهان را بشناسید
- عکس جالب / این دانش آموزان دنبال مدرکن یا سوژه ؟؟
- طرز تهیه ی کله جوش
- جملات الهام بخش برای زندگی
- راه حل های طبیعی درمان سوزش سردل
- مجموعه ۶۰ والپیپر دیدنی با موضوع حیوانات Inhabitants of Our Planet
- اس ام اس عاشقانه آذر ۹۱